سفر بمناسبت روز پدر
روز 13 رجب بابچه ها رفتیم یه روستای واقعا زیبا ، جاتون خالی خیلی خوش گذشت. ...
نویسنده :
مامانی
23:38
بابای خوبم روزت مبارک
پدر این واژه مقدس و این اسطوره صبر و پایداری ،آرام جان فرزند و سنگ صبور ، موجودی که تمام وجودش مالامال از عشق به فرزند است .آن زمان که دستان ترک خورده و خسته ات را با مهر بر سرم میکشیدی هرگز قدر آرامش حاصل از بودنت را درک نکردم تا امروز که چشمانم محروم است از دیدنت شاید دیگر خداوند طاقت دوری ات را نداشت و من ندانستم که سایه موجودی آسمانی بر سرم بود . افسوس ، افسوس ،افسوس . همسرم با نبود پدر، عشق توست که زنده ام میدارد و دستان پر مهر تو جانی دوباره به تن رنجورم می بخشد دوستت دارم با تمام احساسی که خداوند در وجودم قرار داده است، خوب می دانم که توام همچون من از نبود پدر رنج میبری، روزت مبارک ، روز تو، روز پدر مهربان و بزرگوارت و پدر...
نویسنده :
مامانی
8:30
برگشت به خانه
بالاخره بعد از حدود 20 روز موندن خونه عزیز مامانی به خونه برگشتیم قرار بود تا رسیدنه روزای استراحت بابا یاسر پیش عزیز مامان بمونیم اما چون دایی رضا بعد از مدت ها داره میاد این چند روز رو اومدیم که استراحت کنه و مزاحمش نباشیم.عزیز مامان و دایی رضا... سامیه ی بلا هم هنوز نرسیده رفت سراغ تلویزیونش و طبق معمول کارتون اونم با صدای بلند . سامینا هم خوبه البته اگه از حملات انتحاری پیش بینی نشده سامیه ، جون سالم بدر ببره . قراره روزای استراحت بابا یاسر که چند روز دیگه بیشتر بهش نمونده بریم پیش عزیز بابایی . و اینم عکس سامیه و عزیز بابا که دلمون براش خیلی تنگ شده. ...
نویسنده :
مامانی
16:36
یک ماهگی سامینا
دختر کوچولوی ما الان یک ماهه شده و نسبت به روز تولدش خیلی تپل تر و خوشگلتر شده و الهی شکر روند رشدش هیچ مشکلی ندا ره ، شبا بجزء چند باری که پا میشه برای خوردن شیر دیگه اصلا مامان و باباشو اذیت نمیکنه و ما از این بابت هم از گل دخترم راضی ام و هم خدارو شاکر . ...
نویسنده :
مامانی
18:53